نوزیوا

قلبها را باید شست، جور دیگر باید زیست

نوزیوا

قلبها را باید شست، جور دیگر باید زیست

آخرین مطالب

پنج شنبه

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۸۵، ۰۸:۲۴ ب.ظ

امروز آخرین ۵ شنبه سال ۱۳۸۵ بود و البته ۲۵ صفر همه به ۵ ختم می شوند

 

بهشت زهرا - قطعه شهدا:

 

محو شده ام در میان چهره های آسمانی و نگاههای پر از معنا؛

 

زنی حدودا چهل ساله را می بینم نشسته بر سنگ قبری قدیمی با چهره ای نورانی، مانند عکس جوانی ۲۲ ساله که در مقابلش قرار دارد و لبخندی زیبا بر لب دارد.

 

چشمهای خیس مریم شاید به یاد آن روز می گریند، همان روز که آخرین ۵ شنبه سال ۱۳۶۵ بود و احمد در میان چارچوب در ایستاده بود ، لبخندی بر لب داشت و به چشمهای زیبا و بارانی مریم می نگریست که آن روز گویی زیباتر شده بودند.

 

مریم قرآن را روی سر احمد گرفت و چفیه اش را که دیشب با دستهای خودش شسته بود و به عطر یاس جانمازش معطر کرده بود مرتب کرد.احمد بوسه ای بر پیشانی مریمش نشاند ،خداحافظی کرد و رفت....

 

حالا ۲۰ سال است که مریم هر ۵ شنبه آخر سال به یاد آن روز، در مقابل چهره خندان احمد می نشیند و اشک می ریزد...

 

 

شادی روح شهدا صلوات

 

یا حق

 

 

نظرات (۱)

Cheghad ghashangVay Vay ....adam ino mikhOne RoOhesh MIre Ta AsemoOnaChe Ghashang... Che LatifBozorgie RoOhe Digaran RO Hes mikone va koOchikie RoOhe khodesho
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی