نوزیوا

قلبها را باید شست، جور دیگر باید زیست

نوزیوا

قلبها را باید شست، جور دیگر باید زیست

آخرین مطالب

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

اردیبهشت یا خرداد 1375 بود، من سال پنجم دبستان بودم. اون زمان تلویزیون سریال «همسران» رو نشون می داد (یادم نیست تموم شده بود یا هنوز پخش می شد). خونه ما توی بلوار دریا بود. یک روز نزدیک خونه جایی رو دیدم که یه دیوار سنگچین شبیه به دیوار روبروی لوکیشن همسران (منزل خانواده محترم رجبی!) داشت، به سرم زد که بگردم و اونجا رو پیدا کنم. چند تا خیابون اطراف خونه رو گشتم و پیداش نکردم. همون سال سریال «خانه سبز» شروع شد و باز توی همون لوکیشن. ما از اون محل رفته بودیم و من بیشتر از قبل دوست داشتم اون خونه رو ببینم.
سالها گذشت تا اینکه دو روز پیش به بهانه پخش دوباره «خانه سبز»، مصاحبه ای با بیژن بیرنگ شده بود و توی اون مصاحبه گفته بود که اون خونه توی خیابون 16 سعادت آباد بوده. به این فکر افتادم که اون آرزوی بچگیم رو برآورده کنم. رفتم سراغ سرویس نمای خیابان شهرداری تهران و تمام خیابون رو بالا و پایین کردم اما خبری نبود. از پیدا کردنش نا امید شده بودم تا اینکه دیشب توی قسمتی که «حبیب رضایی» نقش یه جانباز رو بازی می کرد، مسجد میدون سعادت آباد رو توی سکانسی که روی پشت بوم بود دیدم. از روی زاویه دید به مسجد فهمیدم که خانه سبز باید توی خیابون 11 سعادت آباد باشه. توی سرویس نمای خیابان گشتم و بالأخره پیداش کردم. خیلی هیجان زده شده بودم.
دو ساعت پیش رفتم و بعد از 19 سال اون خونه رو پیدا کردم. حس جالب و هیجان انگیزی بود و البته یه سلفی هم با خانه سبز گرفتم.


  • مسیحا