نوزیوا

قلبها را باید شست، جور دیگر باید زیست

نوزیوا

قلبها را باید شست، جور دیگر باید زیست

آخرین مطالب

۱ مطلب در بهمن ۱۳۸۸ ثبت شده است

اطلاعات فیلم

کارگردان Jason Reitman:

نویسندگان فیلمنامه: Sheldon Turner and Jason Reitman

بر اساس کتابی از:  Walter Kirn

سال تولید:  2009



الف_ آغاز داستان

- این چیزیه که در قبال 30 سال جون کندن برای شرکت گیرم میاد؟ اونا یه یویو مثل تو میفرستن اینجا تا بهم بگه از کار بیکار شدم؟ اونا باید به تو میگفتن که از کار بیکاری

- تو خیلی جرات داری که میای اینجا و تولید کننده درجه یک خودتون رو اخراج میکنی بعدش فردا میری خونه و بیشتر از تمام پولی که تا حالا به دست آوردی، گیرت میاد و من میرم خونه بدون هیچ پولی؛ لعنت به تو!

-فکر میکنم حسابی منو متحیر کردین. من نمیدونم این از کجا پیداش شد، حالا چطوری مثل یه مرد برم خونه و به زنم بگم که کارم رو از دست دادم؟

-شنیدم، از نظر فشاری که به آدم میاره، از دست دادن شغل مثل مرگ یکی از اعضای خانوادست اما شخصا احساس میکنم افرادی که براشون کار میکردم خانواده من بودن و حالا من مردم

-نمیتونم بیکار بودن رو تحمل کنم، من باید اجاره خونه بدم، من بچه دارم.

-نمیدونم چطوری در زندگی با خودت کنار میای اما مطمئنم یه راهی براش پیدا میکنی، وقتی بقیه ما در حال رنج کشیدنیم

اینها دیالوگهای ابتدایی فیلم هستند که به نظرم خیلی جالب و متفاوت اند. این دیالوگها، عکس العمل 6 نفر از کسانیه که خبر اخراجشون از شرکت محل کارشون رو در جریان تعدیل نیرو بهشون دادن. در ادامه و بعد از دیدن این عکس العمل ها به نفر هفتم می رسیم که با حالت ناراحتی و گریه از شخصی که در مقابلش نشسته می پرسه: تو دیگه چه عوضی ای هستی مرد؟ و در اینجاست که با شخصیت اول فیلم آشنا می شیم. شخصی که در شرکتی استخدام شده که کارش دادن خبر اخراج کارمندان شرکتهای دیگه به اونهاست؛ چراکه مدیران این شرکتها توانایی این کار رو ندارن و البته بعضی آدمها در مقابل شنیدن خبر اخراجشون دست به کارهای احمقانه ای می زنن و کار این شخص اینه که جوری خبر اخراج رو به افراد بده که براشون قابل پذیرش تر باشه و بتونن باهاش کنار بیان. نام این شخص Ryan Bingham با بازی George Clooney)) است.

  • مسیحا